جدول جو
جدول جو

معنی غریب کوشی - جستجوی لغت در جدول جو

غریب کوشی
کسی را چون غریبان بی کس به باد کتک گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غریب کش
تصویر غریب کش
ویژگی آنکه غریبان را آزار و اذیت می کند، ویژگی گردنه یا جاده ای که برای رانندگان ناآشنا خطر ناک است
فرهنگ فارسی عمید
(غَ)
کاشی. از شاعران ایرانی بود که در هند میزیست. مؤلف مجمع الخواص آرد: شاعر قدیمی است و در خدمت خان احمد پادشاه سمت ملک الشعرائی دارد. غزل مولانا لسانی را به مطلع:
منم زآن خوی نازک آستین بر چشم تر مانده
ز مژگان تا جگر صد پرده خون بر یکدگر مانده
چنین تتبع کرده:
تو از من فارغ و من بی تو هر سو دربدر مانده
ز خواری بر سر دون همتان بی پا و سر مانده.
(از ترجمه مجمع الخواص)
لغت نامه دهخدا
(غَ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه، که در 16هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 500گزی باختر راه ارابه رو ترکمان قرار دارد زمین آن جلگه و هوای آن معتدل است و دارای 66 تن سکنه است که شیعه اند و به زبان ترکی سخن می گویند. آب آن ازباراندوزچای تأمین می شود و محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات، انگور است و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. در تابستان از راه ارابه رو میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ فُ)
آنکه غریبان و بینوایان را آزار و اذیت کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب کش
تصویر غریب کش
بیگانه کش آنکه غریبان را آزار و اذیت کند
فرهنگ لغت هوشیار